دسته: گفت‌وگوانديشى

يادداشت دبیر مجموعه (حسين شيخ‌رضایى)

«انديشيدن» فارغ از محتواى آن و بى‌توجه به آنكه در كدام زمينه و رشته و با چه نيت و هدفى انجام مى‌گيرد، در ذات خود فرايندى «گفت‌وگويى» است. لازم است كه انديشنده حتى در كنج تنهايى خود بتواند از موضع مورد قبولش فاصله بگيرد، مسئله را از زوايايى ديگر بكاود،  «وانمود» كند كه با آنچه طرح شده مخالف است و بكوشد از منظرى ديگر، عموماً از منظرى انتقادى، به فرايند و دستاوردهاى انديشۀ خود بنگرد. گفت‌وگو با نيمۀ ديگر خود، در بنيادى‌ترين لايه، مقوم و سازندۀ انديشيدن است. از سوى ديگر، بدون چنين گفت‌وگويى احتمال رخ دادن خطا در انديشه و ناكارامدى آن بسيار بالاست. به همين دليل، عجيب نيست اگر ادعا كنيم گفت‌وگو تضمين‌كنندۀ ثمربخشى انديشه است.

اما انديشنده علاوه بر خود، با بسيارى افراد، نهادها و رقيبان ديگر نيز در گفت‌وگو است. هر انديشيدنى واكنشى است به وضعيت موجود. حتى در فلسفه‌ورزى، انتزاعى‌ترين نوع انديشيدن، انديشنده درصدد صورت‌بندى دلايل موافقت و/يا مخالفت خود با مرزها، تقسيم‌بندى‌ها و مقولات انديشگى عرضه‌شده از سوى ديگران است. در اينجا انديشنده حتى اگر برنهادى كاملاً تازه و بديع نيز مطرح كند، در واقع جاى چنين آموزه‌اى را در سير انديشۀ «ديگران» خالى ديده است. چنين است كه انديشيدن، حتى در خلوت و تنهايى، كنشى است از بنياد اجتماعى كه گفت‌وگو در قلب آن جاى دارد.

گفت‌وگو سهمى مهم‌تر نيز در قوام بخشيدن به انديشه دارد. بسيارى از ما آدميان چنان‌ايم كه تا انديشۀ خود را با زبان بلند و براى خود/ديگران بازگو نكنيم، آن انديشه براى ما وضوح نمى‌يابد و زواياى تاريک آن روشن نمى‌شود. گفت‌وگو، حتى اگر يک سويه باشد، چراغى است كه دست‌كم فضاى ذهنى گوينده را براى خود او روشن‌تر مى‌كند.

پس بى‌دليل نبوده است كه گفت‌وگو در مقام قالبى بيانى در زمرۀ شايع‌ترين قالب‌هاى مورد علاقۀ بزرگ‌ترين انديشمندان تاريخ بشر بوده است. سقراط، پدر فيلسوفان تمام دوران‌ها، جز گفتن و شنيدن كارى نكرد و افلاطون حتى مخالفت‌هاى احتمالى خود را با انديشه‌هاى استادش جز از زبان شخصيت‌هاى درگير گفت‌وگو عرضه نداشت. در غرب و شرق هرگاه متفكر و استادى در پى عرضۀ افكار و تعاليم خود بوده راهى مناسب‌تر از گفت‌وگو، ولو خيالى، با شاگردان و همتايان و مخالفان خود نيافته است. در زمانۀ انقلاب‌هاى علمى، عصر روشنگرى و ديگر دوران‌هاى تحولات سترگ اجتماعى در حيات بشر نيز راهى مناسب‌تر از به‌كارگيرى متن‌هاى مبتنى بر گفت‌وگو، براى نشان دادن تواضع علمى، صداقت اجتماعى و حقيقت‌دوستى نويسندگان، در اختيار نبوده است. و اين همه جز انديشمندانى است كه مستقيماً «گفت‌وگو» را دستمايۀ انديشه‌ورزى خود قرار داده‌اند و در باب اين پديده نظريه‌پردازى كرده‌اند.

گفت‌وگو نسبت ديگرى نيز با انديشه دارد. در فضاى عارى از گفت‌وگو، فضايى كه در آن به‌جاى گفتن و «شنيدن» تنها گفتن و «نشنيدن» در كار باشد، انديشمند بزرگى سر برنخواهد آورد. در اينجا محتواى گفت‌وگو چندان مهم نيست كه اصل وجود آن. بدون تمرين گفت‌وگو در جمعْ ما نه سلامت روان خواهيم داشت و نه قادريم گفت‌وگويى ثمربخش با خود داشته باشيم، امرى كه پيش‌نياز هر انديشيدن اصيلى است. بى‌دليل نيست كه امروزه از گفت‌وگو به عنوان نوعى درمان و تسهيل‌كنندۀ زيستِ جمعى ياد مى‌كنند. رواج گفت‌وگو، در هر سطح و با هر موضوعى، نشانۀ قابل‌اعتمادى است از ميزان متمدن بودن يك اجتماع.

در اين مجموعه، با عنايت به نقش نازدودنى گفت‌وگو در شكل‌دهى و ارتقا انديشه، درصدديم برخى از بهترين نمونه‌هاى گفت‌وگو ميان انديشمندان در حوزه‌هاى مختلف را در اختيار فارسى‌زبانان قرار دهيم. آنچه در اين مجموعه حائز اهميت است نه محتواى گفت‌وگوها كه قالب و سبک آنها است، حتى واقعى يا خيالى بودن گفت‌وگوها نيز تعيين‌كننده نيست. اين مجموعه تلاشى است براى معرفى و تمرين انديشيدن از راه آشنايى با برخى از جذاب‌ترين نمونه‌هاى گفت‌وگو، چيزى كه آن را «گفت‌وگوانديشى» ناميده‌ايم.

در حال نمایش 8 نتیجه